دانلود پی دی اف کتاب تاجر ونیزی ویلیام شکسپیر PDF

بخشی از کتاب تاجر ونیزی ویلیام شکسپیر

پورشیا: [با خود] بنگر که چگونه هر گمان و آفتی که بر نطع دلم نقش بسته بود، هم‌چون تردید ناروا و حرمان جگرخوار و واهمۀ بی‌نشان و حرص بی‌حساب – که گویند دارندۀ دیدگانی میشی‌فام است – به شتاب رخت بربست و رهایم ساخت. ‌ای عشق، که در‌عوض تمامی این گمان‌ها و آفات وجودم را مشحون کرده‌ای، آرام بگیر و خروش خویش بنشان. سرورت را سنجه‌ای قایل شو و حساب پیمانه را نگاه دار که مبادا سرریز گردد. آخر تاب از من ربوده‌ای، اندکی از شتابت بکاه که تحمل چنین غلیانی از طاقت من بیرون است.

[باسانیو درج سربی را می‌گشاید. ]

باسانیو: چه چیزی نصیبم گشته است؟ آری، صورت پورشیای نازنین است… دست کدام خداوندگاری توانسته است تصویری چنین مقارن واقعیت بیافریند؟ آیا دیدگان او در گردش‌اند؟ یا که جنبش‌شان بر اثر انعکاس نقشی است که بر دیدگان من افتاده است؟ نیز، لبان نیم‌گشوده‌اش محمل نکهتی عنبرین است‌؛ نکهت حایلی که موجب جدایی لبانش، این قند مکرر، شده است. در زلف چون کمندش بنگر که رَسّام در چین و شکن آن‌چه بسیار دام‌های زرینِ عنکبوت‌نشان تنیده و گسترانیده است تا دل مردان را امان ندهد و نه چون مگسان که بسی زار و ذلیل‌تر، گرفتار خویش‌شان گرداند.

باری، از دیدگانش چه گویم؟ در عجب‌ام که رَسّام چگونه در آن‌ها نگریسته و ترسیم‌شان کرده است؟ چنین می‌نمایدم که در اولی نگریسته و ترسیمش کرده و در پی‌اش، به طور قطع، مجالی برای دومی نیافته، از آن‌که مسحورش گشته و کار خویش را ناتمام باقی گذاشته است. باری، چه گویم که زبانم از وصف قاصر است و از ادای حق مطلب به دور، هم‌چنان که کُمیت این تصویر در‌باب نمایش گوهر واقعیتش سخت می‌لنگد. بنگر…

معرفی کتاب تاجر ونیزی ویلیام شکسپیر

داستان حول شخصیت **آنتونیو**، تاجر ونیزی، می‌چرخد که برای فراهم کردن مقدمات عروسی دوستش از **شایلاک**، رباخوار یهودی، پول قرض می‌گیرد. شایلاک که از مسیحیان متنفر است، شرط می‌کند که به ازای هر روز دیرکرد، آنتونیو باید تکه‌ای از گوشت بدنش را به او بدهد. آنتونیو این شرط را می‌پذیرد، اما در حین تجارت، کشتی‌هایش دچار مشکل می‌شوند و او نمی‌تواند قرض را پس بدهد. این خبر به **بساتیو**، دوست آنتونیو، و **تاره**، عروسش، می‌رسد و آن‌ها به کمک او می‌شتابند. اما شایلاک به دلیل نفرتش از مسیحیان، مایل به گرفتن پول نیست و طبق شرط، گوشت آنتونیو را می‌خواهد و او را به دادگاه می‌کشاند. در دادگاه، وکیل جوان از شایلاک می‌خواهد که به ازای قرضی که دارد، سه‌برابر پول بگیرد، اما شایلاک که پیش از این توسط آنتونیو تحقیر شده، تنها به گوشت نزدیک قلب آنتونیو راضی می‌شود. وکیل تقاضای پزشکی کاردان می‌کند تا زخم‌های آنتونیو را درمان کند، اما شایلاک مخالفت کرده و می‌گوید که چنین چیزی در متن قرارداد نیامده است.

چرا باید کتاب تاجر ونیزی ویلیام شکسپیر خریداری کنیم؟

در نهایت، شایلاک با چالش‌هایی مواجه می‌شود و وکیل به او می‌گوید که «باید به گونه‌ای گوشت را ببُری که خونی ریخته نشود؛ در غیر این صورت، نیمی از دارایی‌ات به آسیب‌دیده تعلق می‌گیرد.» شایلاک که در بن‌بست قرار گرفته، در نهایت راضی می‌شود که همان سه‌برابر پول را از آنتونیو بگیرد، اما وکیل تأکید می‌کند که «ممکن نیست؛ زیرا شما قبلاً از این تصمیم صرف‌نظر کردید.» این نمایشنامه به بررسی موضوعاتی چون عدالت، انتقام و دوستی می‌پردازد و به عنوان یکی از آثار برجسته شکسپیر شناخته می‌شود.