وب سایت کتاب سل دانلود پی دی اف کتاب سایه باد کارلوس رویز زافون PDF را برای شما عزیزان آماده کرده است. کتاب “سایه باد” اثر کارلوس روئیث ثافون، رمانی است که پس از خواندنش، مطالعهی آن را به همهی کتابخوانها توصیه میکنید. این کتاب پرافتخار و پرفروش نیویورک تایمز، داستان پسری به نام دانیل را روایت میکند که همراه با پدرش به یک کتابخانهی مخفی به نام گورستان کتابهای فراموششده میرود. دانیل تنها نسخهی یک کتاب فراموششده را از روی کنجکاوی برمیدارد و سعی میکند هویت نویسندهی کتاب را کشف کند. اما غافل از اینکه چنین کاری، سرنوشت او را برای همیشه تغییر میدهد. برای خرید و دانلود کتاب های بیشتر همراه کتاب سل باشید.
نقد کتاب سایه باد کارلوس رویز زافون
داستان **سایه باد** در شهر **بارسلونا** میگذرد؛ زادگاه **کارلوس روئیث ثافون**. او عقیده دارد که شهر دوران کودکیاش فضایی اسرارآمیز، رمانتیک، گوتیک و مسحورکننده دارد و خیابانهای پیچدرپیچ آن، بهترین مکان برای توصیف هزارتویی است که دانیل در آن گرفتار شده است. شهر بارسلونا در کتاب **سایه باد** روح دارد، به حرف میآید و نقش مهمی در زندگی شخصیتها ایفا میکند. درست مانند لندنی که **چارلز دیکنز** در کتابهایش از جمله **داستان دو شهر** و **آرزوهای بزرگ** خلق کرده و شهر پاریسی که **ویکتور هوگو** در **گوژپشت نتردام** به آن ادای دین کرده است.
کارلوس روئیث ثافون دربارهی داستان خلق کتابش میگوید:
«من میخواستم اثری بسیار خاص خلق کنم. بنابراین هر آنچه را که برایم بسیار مهم بود، در رمانم گرد آوردم. بنابراین رمانهای بزرگ قرن نوزدهم از **تولستوی**، **دیکنز**، **ویلکی کالینز**، **هوگو** و… را با عناصر روایی قرن بیستم ترکیب کردم تا تجربهای خواندنی را برای مخاطبان امروزی پدید بیاورم.»
بخشی از کتاب سایه باد کارلوس رویز زافون
از دور، میتوانستم نیمرخ دون گوستاوو بارسلو را در کنار یکی از پنجرهها تشخیص دهم که به منظرهی بیرون، شاید ساختمانی قدیمی در آن سوی محوطهی کتابخانه، خیره شده بود. با وجود گرمای شدید، همان لباس آراستهی سنتی ضخیمی که همواره به واسطهاش خودنمایی میکرد بر تن داشت و عینک یکچشمیاش در آن تاریکی نسبی، مثل سکهای بر صورتش میدرخشید و در کنارش دختری ایستاده بود که پیراهنی زیبا و یکدست سفید از جنس آلپاکای اعلا بر تن داشت. سیمای دخترک از آن فاصله درست شبیه به تصاویری بود که از فرشتگان در ذهنم داشتم. بارسلو با شنیدن صدای قدمهایم رو برگرداند و با چشمهایی ریزشده مسیر حرکتم را دنبال کرد. وقتی به نزدیکیاش رسیدم گفت: «اسمت دانیِل بود، درست میگم؟ کتاب را با خودت آوردی؟» با تکان دادن سر به هر دو سؤالش پاسخ مثبت دادم و وقتی پیشنهاد کرد روی صندلی در کنار او و همراه اسرارآمیزش بنشینم، دعوتش را پذیرفتم. بارسلو مدتی بیآنکه توجهی به حضور من نشان دهد با لبخندی آرام به روبرو خیره شده بود. دیگر امیدی نداشتم مرا به آن بانوی سفیدپوش معرفی کند. با تمام وجود میخواستم بدانم او کیست، با این حال بارسلو طوری رفتار میکرد درست مثل اینکه آن دختر وجود خارجی ندارد و هیچیک از ما وی را نمیبینیم. سعی کردم از گوشهی چشم به بانوی سفیدپوش نگاه کنم. در حقیقت از نگاه مستقیم به آن چشمهایی که سرگردان به ناکجاآبادی در افق خیره شده بودند واهمه داشتم. پوست صورت و دستهایش پریدهرنگ بودند و تقریباً براق. در چهرهی زیرکش نشانههایی از استحکام و صلابت دیده میشد و موی درخشان سیاهش که در بالای سر محکم بسته شده بود به قطعهسنگی نمناک شباهت داشت. طراوت چهرهاش نشان میداد که حداکثر بیش از بیست سال نداشت، اما نوعی پختگی و تسلط در رفتارش دیده میشد که هر نوع قضاوتی دربارهی سِن او را غیرممکن میکرد. شاید او هم مثل مانکنهای عروسکی پشت ویترین مغازهها به دام جادوی جاودان جوانی افتاده بود تا نمایشدهندهی چیزی باشد که از وی انتظار میرفت.
معرفی کتاب سایه باد کارلوس رویز زافون
کتابهای زیادی هستند که در کنج کتابخانهها خاک میخورند و فراموش شدهاند. دستنوشتههای بسیاری که نویسندگانشان روزگاری گمان میکردند داستانشان را خوانندگان زیادی خواهند خواند؛ اما هیچکس تابهحال حتی لای کتاب آنان را نیز باز نکرده است. داستانهایی که شاید اگر روزی کسی آنها را کشف کند، به پرمخاطبترین رمان جهان تبدیل شوند. کسانی که عاشق کتابها هستند، میدانند که پیدا کردن این آثار فراموششده و معرفی آن به دیگران، چه مزهای دارد. شخصیت اصلی کتاب سایه باد، دنیل، چنین فرصتی نصیبش میشود؛ فرصتی که بناست زندگی او را زیر و رو کند. دانیل سمپره در یک روز بارانی در تابستان سال ۱۹۴۵ همراه با پدرش به یک کتابخانهی مخفی میرود. جایی که **گورستان کتابهای فراموششده** نام دارد و هر کس که به آنجا پا میگذارد، باید کتابی را انتخاب کند و قسم بخورد که نمیگذارد آن کتاب هرگز فراموش شود. وقتی دانیل به آنجا پا میگذارد، با یک کتاب عجیب به نام **”سایهی باد”** روبهرو میشود که هیچچیز از نویسندهاش نمیداند. سرنوشت دانیل با برداشتن کتاب برای همیشه عوض میشود و او باید به دنبال نویسندهی کتاب بگردد: **خولین کاراکس**. اما دانیل نمیداند که مردی دیگر، کمر به نابودی شخصیت کاراکس بسته و همهی آثار او را از بین برده است؛ بهجز کتاب سایه باد. چرا این مرد چنین کاری انجام میدهد؟ دانیل در مقابله با این خطر، چه کاری از دستش برمیآید؟ اصلاً خولین کاراکس چه کسی است؟ آیا زنده است یا مرده؟ کتاب سایه باد دربارهی چیست؟ و هزاران سؤال دیگر که **کارلوس روئیث ثافون** بعد از کنار هم چیدن قطعات پازل کتاب، به طرز هنرمندانهای به آنها جواب میدهد.
چرا باید کتاب سایه باد کارلوس رویز زافون خریداری کنیم؟
کتاب «سایه باد» رمانی نوشته کارلوس روئیث ثافون است که نخستین بار در سال ۲۰۰۱ به چاپ رسید. داستان در بارسلونا و در دهه ۱۹۵۰ رقم میخورد. دنیل سمپر، فرزند مردی کتابخانهدار که همسرش را از دست داده، در ده سالگی رمانی به نام «سایه باد» اثر جولیان کاراکس را پیدا میکند. این رمان، اثری کمیاب است و نویسندهاش ناشناخته است. شایعات از مردی با ظاهری عجیب سخن میگویند که مشغول سوزاندن تمام نسخههای این رمان بوده است. این مرد خود را لائین کوبرت مینامد؛ نام شیطان در یکی از رمانهای کاراکس. دنیل بزرگ میشود و شیفتگیاش نسبت به کاراکس اسرارآمیز، او را با کاراکترهایی آشنا میکند که هر کدام رازهایی در سینه دارند. همزمان با تلاش دنیل برای کشف حقیقت، به تدریج شباهتهایی ترسناک میان زندگی خودش و کاراکس شکل میگیرد. این داستان به بررسی عمیق روابط انسانی و تأثیر ادبیات بر زندگی افراد میپردازد.
📌 فهرست مطالب کتاب سایه باد کارلوس رویز زافون:
- گورستان کتابهای فراموششده
- روزگار خاکستر مرگ ۱۹۴۵-۱۹۴۹
- یک بشقابِ خالی ۱۹۵۰
- وفاداری به شخصیت ۱۹۵۱-۱۹۵۳
- شهرِ سایهها ۱۹۵۴
- و…
کتاب صوتی سایه باد
نقد کتاب سایه باد
مجموعه گورستان کتابهای فراموش شده
کارلوس روئیث ثافون
کتاب بازی فرشته
به این کتاب امتیاز دهید ?
ادامه مطلب