دانلود پی دی اف کتاب حکایت آن که دلسرد نشد مارک فیشر PDF

بخشی از کتاب حکایت آن که دلسرد نشد مارک فیشر

جان بلیک، جوان سی‌ودو ساله با قدی نسبتاً کوتاه و ظاهری پرجنب و جوش، وقتی در آپارتمان به هم ریخته‌اش در بروکلین چشم از خواب گشود، متوجه شد که ساعت نه و نیم است. دیرش شده بود. یا ساعت زنگ نزده بود یا شب قبل یادش رفته بود آن را تنظیم کند. او وقتی برای دوش گرفتن نداشت، مشتی آب سرد به صورتش زد و شانه‌ای را با عجله لای موهایش دواند. یک ویتامین C قورت داد و بعد در فکر این که در طول روز به انرژی بیشتری نیاز خواهد داشت، دومی را و آخر سر سومی را هم برای خوش‌یمنی بلعید. به سرعت لباس‌هایش را که شب قبل با حواس‌پرتی روی صندلی پرت کرده بود و هنوز کراوات دور یقه پیراهن آویزان بود، مانند بلوز از سرش پایین کشید و پوشید. فورد موستانگ قدیمی مدل ۶۵ او که برایش حالتی مقدس داشت، در استارت چهار بالاخره روشن شد. پیش خود فکر کرد: «مثل اینکه امروز از روزهایی خواهد بود که آدم پشیمان می‌شود که چرا اصلاً از رختخواب بلند شده.» در موسسه تبلیغاتی گلدستون، لوئیس، منشی جان، با نگرانی به او روز به خیر گفت. «کجایید شما؟ گلدستون خون خونش را می‌خورد. همه جا را دنبالتان گشته. جلسه پنج دقیقه دیگر شروع می‌شود و او حتماً می‌خواهد قبل از جلسه شما و گیت را ببیند.» جان زیر لب گفت: «زنگ ساعت» و به اتاقش رفت. پرونده‌ها و کاغذهای تلمبار شده روی میز را این ور و آن ور کرد. منشی پشت سرش وارد اتاق شده بود. جان پشتش را به او کرد و گفت: «این پروندۀ کوپر کجاست؟» این دیالوگ‌ها و توصیف‌ها به‌خوبی شخصیت جان بلیک و وضعیت او را در این لحظه بحرانی نشان می‌دهد. او در تلاش است تا به زندگی روزمره‌اش ادامه دهد، اما فشارهای کاری و بی‌نظمی‌های شخصی او را تحت تأثیر قرار داده است. این داستان با پرداختن به جزئیات زندگی روزمره و چالش‌های آن، تصویری واقعی از دنیای مدرن و فشارهای آن ارائه می‌دهد.

معرفی کتاب حکایت آن که دلسرد نشد مارک فیشر

کتاب «حکایت آنکه دلسرد نشد» به‌صورت مرحله به مرحله، مسیر موفقیت را برای خوانندگان ترسیم می‌کند. فیشر بر نیروی ایمان، عشق و استقامت تأکید می‌کند و به خوانندگان یادآوری می‌کند که داشتن هدف و نیروی بزرگ‌اندیشی می‌تواند هر امکانی را عملی سازد. او به‌خوبی نشان می‌دهد که چگونه با ایمان به خود و عشق به کار و زندگی، می‌توان به اهداف بزرگ دست یافت و از چالش‌ها عبور کرد. یکی از نکات کلیدی این کتاب، اهمیت تفکر مثبت است. فیشر تأکید می‌کند که هر فردی برای آنکه بتواند در شغل و زندگی شخصی خود به عشق و ثروت دست یابد، باید افکار منفی و غلط را از خود دور کند. او بر این باور است که داشتن یک هدف واحد و گوش سپردن به ندای درونی، می‌تواند به شما در غلبه بر مشکلات و سختی‌ها کمک کند.

چرا باید کتاب حکایت آن که دلسرد نشد مارک فیشر خریداری کنیم؟

این کتاب به‌نوعی نقشه‌راهی برای کسانی است که به دنبال تغییر و تحول در زندگی خود هستند و می‌خواهند از موانع عبور کنند و به موفقیت دست یابند. در نهایت، «حکایت آنکه دلسرد نشد» نه تنها به شما انگیزه می‌دهد، بلکه ابزارهایی را برای تبدیل رویاها به واقعیت در اختیارتان قرار می‌دهد. با مطالعه این کتاب، می‌توانید به درک عمیق‌تری از موفقیت و ثروت دست یابید و زندگی‌تان را متحول کنید. این اثر به شما یادآوری می‌کند که هیچ‌گاه نباید از تلاش دست کشید و همواره باید به دنبال اهداف‌تان باشید، حتی زمانی که شرایط دشوار به نظر می‌رسد.